به گزارش تابناک قم، نخبگی مسیری است که امروز بیش از گذشته باید به آن توجه کرد، مسیری که با آن میتوانیم در توسعه پایدار کشور اتفاقاتی رقم بزنیم که قابل پیش بینی نیست و البته قابل برنامه ریزی است.
مهدی سلیمانی دانشیار رشته فیزیک گرایش جامد و نانو و اپتیک و انتشار امواج و معاون آموزشی پژوهشی دانشگاه صنعتی قم این مسیر را مسیری زمان بر میداند و اعتقاد دارد نمیتوان یک شبه نخبه پرورش داد و این خلاقیت پروری نیازمند تامین نیازهای این مسیر است.
وی که بیش از 100 مقاله منتشر کرده و در بیش از 40 کنفرانس علمی داخلی و خارجی شرکت کرده و تالیف یک کتاب نیز در رزومه علمی خود دارد در سالهای 95 و 99 نیاستاد برتر شناخته شده است.
این گفتگو با محوریت بایدها و نبایدهای مسیرهای نخبه پروری با دکتر سلیمانی انجام شده است شاید که راه گشایی سیاست گذاریهای دوران جدید برای نخبه پروری و حفظ این سرمایه های ملی در کشور باشد.
از نگاه شما نخبه چه معنایی دارد؟
نخبه میتواند دانشگاهی و غیردانشگاه باشد، نکته قابل توجه این است که ما تعریف درستی از نخبه نداریم و کسانی که در حوزه خود تاثیرگذار هستند درست انتخاب نمیشوند و امروز کسانی هستند که در کمیته نخبگانی نیستند در حالی که توانمندی بیشتری دارند ولی دیده نمیشوند و همین تمایز و دیده نشدن باعث فرار مغزها و جذب انها به دانشگاههای خارجی شده است.
اگر بخواهیم یک امتیاز برای نخبگی تعریف کنیم باید بگویم کسی را میتوانیم نخبه خطاب کنیم که با خلاقیت خود یکی از چالشهای اساسی رشته خود را برطرف کند و یا نوآوری خاصی داشته باشد اما الان نخبگی به کسی اطلاق میشود که تنها مدرک دارد و چند کارگاه خاص شرکت کرده است.امروز به بسیاری از نخبگان بی توجه میشود در حالی که باید این استعدادها را شناسایی کنیم و تا مقطع دکتر آنها را بورس کنیم.
از نظر من اعضای هئیت علمی باید مجوز داشته باشند دانشجویان نخبه حتی در مقطع کارشناسی را به دانشگاه و برای تحصیلات تکمیلی معرفی کنند تا اگر این افراد دارای توانمندی خاصی هستند در پشت کنکورها از بین نروند و جذب بازارهای داخلی شوند. زیرا این افراد در زمینه های عمومی مانند تست زنی ضعیف تر هستند اما در رشته خود یک نوآور و متخصص ویژه بوده و میتوانند مشکلی را حل کنند و این سیستم کنکوری توان شناسایی این استعدادها را ندارد.
نهادهایی چون خانواده، نظام آموزشی و فرهنگ کشور چه نقشی در نخبه پروری و معرفی آنها به جامعه دارد؟
خانواده میتواند کمک کننده باشد زیرا نقش تربیتی ابتدایی دارد به طوری که خانواده است که دید علمی به کودک میدهد. امروز خانوادهها به علت نگرانی برای اشتغال بچه ها صرفا به نظام اموزشی اکتفا میکند و سعی میکنند فرزندانشان در نظام آموزشی قوی و برتر باشند زیرا در جامعه ما موفقیت تنها در نظام آموزشی رقم میخورد.
اما در بحث فرهنگی نگاه به نخبه نگاه درستی نیست. قبلا جایگاه هیئت علمی و معلم جایگاه خاصی بود و نقش بزرگی بود اما الان این دید نمیشود و رسانه ها به این فرایند دامن زده اند و سطح آموزش و علم پایین آمده و متاسفانه به علم نیز با نگاه اقتصادی توجه میشود و جایگاه علم را میفروشیم تا شغل داشته باشیم و جایگاه علم شکسته شده است.
این نگاه باعث شده جامعه سلبریتی محور شده و محک و معیاری برای سنجش حرف وجود نداشته باشد. جامعه اگر بخواهد درست پیش برود بعد از نظر کارشناسی یک دانشگاهی باید پرونده مخدومه شود اما این شکلی نیست و حرمت علم شکسته شده است.
در نظام آموزشی جایگاه نخبه پروری چالش اصلی در جامعه ما است. در نظام آموزشی وقتی به دروس نگاه میکنیم کتابها قدیمی و با نظام قدیم است و دانشگاه نیز نخبه پرور نیست. باید دروس خلاقیت محور شود و دروس به صورت دیسکاشن محور تدریس شود. استاد باید مکلف به مباحثه با دانشجو شود اما استادها از این گفت و گو با دانشجویان گریزان هستند و متاسفانه دانشجوها نیز از آموزش خلاقیت محور فرار میکنند.
پرورش خلاقت و نخبه یک شبه امکان ندارد و باید به صورت گام به گام جلو رفت. سیستم آموزشی از ابتدایی تا دانشگاه به یک سبک باید باشد تا دانشجو به تفکر و تحلیل عادت کند و آموزش و پرورش به صورت گام به گام و یکپارچه پیش برود.
همچنین آینده دانشجویی که در حال خلاقیت پروری است باید تامین شود و دانشجو نگران آینده اقتصادی و کاری خود نباشد. متاسفانه بخشی که قرار است مشکلات این چنینی نخبگان را حل کنند بسیار کمرنگ هستند و اگر مشکلات درست شناسایی شود و اجازه بدهیم نخبگان روی آنها کار کنند خیلی سریع به سمت توسعه و حل مشکلات جامعه حرکت خواهیم کرد.
برای دانشجویانی که میخواهند مسیر نخبه پروری را طی کنند چه توصیهای دارید؟
در نظام آموزشی دو مسیر وجود دارد، یا دانشجو باید دنبال خلاقیت برود و نظام آموزشی را رها کند، یا باید به نظام آموزشی پایبند باشد و خلاقیتش را رها کند که اکثر دانشجویان قسمت دوم را انتخاب میکنند زیرا سیستم کاری مدرک محور است. اگر از مسیر خلاقیت بخواهیم جلو بریم بسیار پرچالش است و حتی کسانی که مسیر دوم را انتخاب کردند شما را به چالش میکشند و اجازه نمیدهند شما مسیر خلاقیت را طی کنید. پس کسی که میخواهد نخبه را حمایت کند باید نخبه باشد که او را درک کند زیرا مسیرنخبگی مسیری پیچیده بوده و شما گاهی استعداد خود را جدایی از رشته تحصیلی خود میبینید و کنکور نیز که اصلا استعداد شما را در نظر نمیگیرد و حتی استعداد شما را کور میکند زیرا شما تنها چند تست میزنید و وارد رشته ای میشوید که استعدادی در آن ندارید. زمانی که استعداد شما در راستای تحصیل شما نباشد مسیر طولانی است و یک شبه به آن نمیرسید و فرد باید یک برنامه ریزی مدونی داشته باشد و باید از خیلی از خواسته هایش بگذرد و باید خیلی هزینه کند. زیرا برای رسیدن به هدف نیاز به آزمون خطا است و برای هر ازمون خطایی باید هزینه کرد و هیچ کس حاضر نیست این هزینه را بپردازد و همه میخواهند ته خط را که مرحله کسب پول است را بدست بیاورند. این مرحله کار همان مرحله چالش برانگیز و نخبه کش است زیرا این عدم تخصیص بودجه و حمایت نخبه را خسته و ناتوان میکند.
تسهیلات و حمایتهای بنیاد نخبگان چه میزان در جذب جامعه نخبگانی موثر است؟
به نظر من سیستم دانشگاهی باید به سمتی حرکت کند که جامعه را به سمت پذیرش نخبه حرکت دهد تا به نخبه بها داده شود نه این که بنیادی به نام بنیاد نخبگان ایجاد کنیم که نخبگان شناسایی شود تا بروند سر کار، در حالی که اصلا نباید نیاز باشد نخبه رزومه ارائه دهد. سیستم ما مشکل داشته و نخبه پرور نیست و سازمانی برای حمایت از نخبگان ایجاد کرده ایم مثل این است که شعبه های کمیته امداد را بیشتر کنیم به جای اصلاح سیستم و توانمندسازی جامعه.
با توجه به گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی ظرفیت علمی دانشگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
کار زیاد انجام داده ایم اما در مرحله نشان دادن پیشرفتها خیلی ضعیف عمل کردیم و نتوانستیم کار خود را به خوبی نشان دهیم و اگر دیدی منفی به جامعه نخبگی وجود دارد به خاطر ضعف نشان دادن عملکرد این قشر از جامعه است. یکی دیگر از مشکلات نبود سیستم یکپارچه است در حالی که با استفاده از کانالیزه کردن بودجه ها میتوانیم بیش از امروز پیشرفت کنیم، متاسفانه اختصاص بودجه و کار سیستماتیک نیست و موفقیت بیشتر متکی به فرد است و وقتی فردی کار را رها میکند مسیر متوقف میشود در حالی که اگر بر اساس سیستم بود با رفتن یک شخص مسیر ادامه پیدا میکرد.
از نگاه شما مطالبهگری نخبگان چگونه باید باشد و نخبگان این توانایی را دارند که مشکلات کشور را حل کنند؟
اگر سیستم نخبه را بشناسد و سرجای خودش قرار دهد اصلا مطالبهای شکل نمیگیرد زیرا روال به درستی طی میشود. اما در شرایط کنونی که نخبگان سر جای خودشان نیستند و مطالبه دارند باید به گونهای بیان شود که به منافع کشور صدمه نزند زیرا در صورت نادیده گرفتن بعضی از مسائل نتیجه مطلوب حاصل نشده و تنها به اغتشاش ختم میشود؛ این نادیده گرفتن منافع جمع به نفع منافع شخصی نیز از سیستم آموزشی ایجاد شده است. البته نمیتوانیم اعتراض جامعه خبگانی را انکار کنیم زیرا به فرد فشار آمده و نادیده گرفته شده است، سیستم باید طوری طراحی شود که به نفع همه باشد و مطالبه گری نخبگان نیز با پاسخگویی مسئولان رابطه تنگاتنگی دارد به طوری که اگر در سطوح پایین مدیران پاسخگو باشند و کار خود را به خوبی انجام دهند به رده های بالا کشیده نشده و به چالش ملی تبدیل نمیشود. کسی که در رده پایین کار میکند با قشر نخبه سر و کار دارد و کار خود را درست انجام نمیدهد و این بازخورد منفی باعث مهاجرت و مشکلات زیادی میشود زیرا رفتار سازمانی در هیچ ارگانی اموزش داده نشده است. مدیران رده پایینی بعد از استخدام باید با اقتضائات آن شغل و پاسخگویی و نظارت 360 درجه آشنا شوند تا بتوانند به مطالبه گری نخبگان جواب داده و نتیجه درستی بدهد و در کمترین زمان به ان رسیدگی شود.