به گزارش تابناک مازندران ، «تغییر اقلیم» هم از آن دست واژگانیست که در یکی دو دهه گذشته بر سر زبانها افتاده است.
همهچیز را به گردن آسمان نیندازیم
دستاویزی شده تا کارگزاران بهویژه در بخشهای محیط زیست، منابعطبیعی و آب، تلاش کنند تا با این دستاویز، همه ناکارآمدیها در این بخشها را در سیاهه «طبیعتِ بیزبان» بنویسند.
حنیفرضا گلزارحنیفرضا گلزار کنشگر محیط زیست و منابع طبیعی ۱۴۰۲/۰۴/۰۱تغییرات اقلیمی،ایران رابه کدام سومی برد؟
سالهای پایانی دبیرستان که بودم، سریال امام علی (ع) از تلویزیون پخش میشد. در یکی از بخشهای این مجموعه، «عمروعاص» با شور و هیجان، درباره یکی از ترفندهای پنهانی و راستیبرانداز خود برای «ابایزید» که سودای پادشاهی جهان اسلام را با هر بها و روشی در سر میپروراند میگفت: «برای جلوگیری از خشم مردم، به منبر برو و همهچیز را به گردن خدا بینداز…». بیگمان آسانترین روش برای جَستن و گریختن از پاسخگویی، پناه بردن به آسمانها یا از دید پسرِ عاص، به «گردن خدا انداختن» همه کوتاهیها، کاستیها و ناتوانیهاست. سدهها پیش از آنکه «نیکولو برناردو ماکیاولی» در همین اروپای سبز، اِنگاره خود درباره «توجیه ابزار بر مبنای هدف» را بیاراید و بپردازد، این نگرش در دستگاه سیاست مشرق زمین، بهکار بسته میشد و این «عمرو بن العاص بن وائل السهمی القرشی» نبود که نخستین بار برای دست یافتن به «هدف»، «ابزار» را توجیه کرد. تاریخ سرشار است از نمونههایی که بدون آنکه ماکیاول را بشناسند، مکتب و اندیشگاه او را به کار بستهاند.
«تغییر اقلیم» هم از آن دست واژگانیست که در یکی دو دهه گذشته بر سر زبانها افتاده و دستاویزی شده تا کارگزاران بهویژه در بخشهای محیط زیست، منابعطبیعی و آب، تلاش کنند تا با این دستاویز، همه ناکارآمدیها در این بخشها را در سیاهه «طبیعتِ بیزبان» بنویسند. جدیدترین دادههای منتشر شده درباره دگرگونیهای آبوهوایی در اروپا بیانگر این است که اروپا، پرشتابتر از هر قاره دیگری در جهان در حال گرم شدن است و این قاره سال گذشته میلادی نزدیک به ۲.۳ درجه سانتیگراد گرمتر از دوران پیش از صنعتی شدن بوده است. همچنین دادهها بیانگر این است که این قاره از دهه ۱۹۸۰ میلادی دو برابر میانگین جهانی گرم شده و درجه حرارت در سراسر این قاره در ۳۰ سال گذشته (۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱) ۱.۵ درجه سانتیگراد افزایش داشته است. همه این رخدادها و دگرگونیهای آبوهوایی در قاره سبز زمینهساز شده تا در سال گذشته میلادی بیش از ۱۶ هزار نفر در سراسر اروپا کشته شوند و سیل و توفان هم خسارت بیش از دو میلیارد دلاری روی دست این قاره سبز بگذارد. با این همه، «کارلو بوونتمپو»، مدیر بخش اقلیم در برنامه «کوپرنیک» اتحادیه اروپا میگوید: «نمیتوان آنچه روی داده را یک رخداد شگفتآور آبوهوایی دانست.» برداشت نگارنده از این فراز کوتاه، «مسولیتپذیری/پاسخگویی» در برابر آنچه خود کردهایم است. در اروپا، ناکارآمدیها، خرابکاریها و شکستها به حساب تغییر اقلیم و آسمانها نوشته نمیشود. اگرچه آسمان هم نقش آفرین است، ولی به اندازه خودش.
در کشور ما ولی همچنان تلاش میشود تا همه رخدادهای در پیوند با پرسمان محیط زیست، منابعطبیعی و آب و خاک و همه خرابکاریها و ندانمکاریها و شکستها در سیاهه گزینهای به نام تغییر اقلیم یا همان «آسمان» نوشته شود. از پُر نشدن سدها تا خشکیدن رودها، از رکوردزنی در چپاول سفرههای آب زیرزمینی تا پیشگامی در فرسایش خاک، از طاعون نشخوارکنندگان در بلندیهای البرز و زاگرس تا کشتار دهها هزار پرنده در تالاب رو به خشکیدگی میانکاله، از کاهش پهنههای جنگلی کشور تا گسترش و شتاب پدیده بیابانزایی، از ریزگردهای تابستان تا آلودگی هوا در زمستان و…
بیگمان هدف این یادداشت آن نیست که تلاش شود تغییر اقلیم و پیامدهای آن از ریشه و بنیان نادیده گرفته شود. تغییر اقلیم را اگرچه باید در جایگاه پدیدهای انسانساز به رسمیت شناخت، ولی این به رسمیت شناختن نباید دستاویزی برای گریز از پاسخگویی در برابر کارکردهای نادرست در ساختار کارگزاری اکولوژیک سرزمین شود. تغییر اقلیم به اندازه خودش زمینهساز پارهای دگرگونیها در ساختار اکوسیستم سرزمین ما شده است ولی اثرگذارتر و ویرانگرتر از آن، همچنان همان نگرشها و رویکردهای نادرست کارگزارانِ این بخش است. برای نمونه اگر دهها سد در بالادست دریاچه ارومیه ساخته نمیشد، آیا باز هم این دریاچه میخشکید؟ بیگمان پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است. بنابراین خشکیدن دریاچه ارومیه را نباید به گردن تغییر اقلیم و تنگ چشمی آسمان انداخت. در نمونهای دیگر، سالانه بیش از یک میلیارد نونهال جنگلی تنها در رویشگاههای هیرکانی و در پی چرای دام نابود میشود. آیا کاهش زادآوری گونههای جنگلی را باز هم باید به گرده تغییر اقلیم بار کرد؟ باز هم پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است.
نگاهی به دادههای رسمی نشان میدهد تا سال ۱۳۹۶، مقدار میانگین بارندگی در کشور ۱۱ درصد نسبت به بازه بلند مدت کاهش داشته ولی در همین بازه، روانابهای سطحی کشور کاهش ۴۴ درصدی را نشان میدهد. واکاوی همین یک نمونه داده میتواند به گناهزدایی از تغییر اقلیم و محکوم شدن چگونگی بهرهبرداری از منابعطبیعی کشور بیانجامد. باید هوشیار باشیم تا راستینگی و درستی در دریای واژگان خوش آبورنگ غرق نشود. تغییر اقلیم وجود دارد و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد ولی نباید همه کاستیها و ناتوانیها و خرابکاریها را به گردن آن انداخت. نخستین گام برای بازسازی هر ویرانی و ساختن هر خرابی، شناختن درست گزارههای دستاندرکار آن ویرانی و خرابی است. وای به روزی که دستاندرکار ویرانی و تباهی را نشناسیم یا نخواهیم که بشناسیم و بر بنیان آن شناخت نادرست و فریبنده راهکار ارایه کنیم. خود فریبی نکنیم، چراکه تغییر اقلیم تنها بخش کوچکی از ماجراست. نباید همه چیز را به گردن آسمان بیندازیم!