کد خبر: ۱۹۴۲۴۱
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۱ 07 March 2016
برجام در مرحله اجرائی خود ثمره های شیرینی برای دولت داشته که  بدیهی ترین نتیجه برجام را علی القاعده می توان سوق افکار عمومی به سمت تنش زدایی در روابط خارجی کشور دانست . هرچند تحقق این مولفه بسیار مهم خود ، نیازمند عواملی به غیر از اراده دولت است اما به هر حال دولت بعنوان پیش برنده سیاست های کشور و نه تدوین کننده آن ، می تواند به سهم خود  و به میزان توانایی خود در این زمینه ها قدم بردارد.

تش زدایی نه به معنای عدول از مواضع خود، بلکه می تواند به  معنای تعویق تنش ها و یا کاهش سطح تنش ها و ایجاد زمینه ای برای گفتگو و حل مسائل به روش مسالمت آمیز دانست. هرچند همین امر در تراز روابط خارجی کشوری با متد و محتوی ایدئولوژیک مانند ایران می تواند موجب ایجاد برخی شائبه های سیاسی مبنی بر عدول از مواضع و یا تحقق مساله ای بنام نفوذ باشد اما به هر حال تا بدینجای کار آنچه که دولت با حمایت رهبر معظم انقلاب بعنوان ریل گذار اصلی روابط خارجی و تعریف کننده دکترین آن ، پیش برده است تاحدود زیادی موجبات رضایت مردم و خود رهبری را فراهم آورده است.

حال با کسب چنین توفیقی ،شاید بتوان به برخی از سیاسیون کشور برای پیچیدن نسخه ای بنام برجام داخلی حق داد.

این دسته از نیروهای سیاسی با الگو قرار دادن موفقیت وزارت خارجه در گفتگو با کشورهای قدرتمند جهان و استیفای حق مطلوب جمهوری اسلامی به دنبال ایجاد شرایطی برای گفتگو بین نیروهای عمده سیاسی کشور هستند  وامیدوارند از قبل این مسیر بتوانند برخی از مشکلات اساسی کشور را حل نمایند.

اما چرا؟

واقعیت مطلب این است که در فرهنگ سیاسی ما  ، متاسفانه رقابت مشارکتی ، دیری است جای خود را به رقابت حذفی داده است. یعنی رقبا در مرحله میدانی رقابت آنچنان بر حذف رقیب اصرار می ورزند که عدم تحقق حذف رقیب ، چندان  توفیق مهمی به حساب نمی آید.

مثلا وقتی آقای جبارزاده ، استاندار می شود قطعا از ترس همقطاران و یا اعضای ستاد انتخاباتی روحانی دست به حذف وسیع نیروهای سیاسی مجموعه استانداری می زند در حالی که برخی از ایشان بدون دقت در خط و ربط سیاسی شان ، افراد بسیار کارآمد و مسلطی بوده اند. اما این امکان وجود داشت که استاندار این افراد را بر مسند خود نگه دارد؟ پاسخ شدیدا منفی است . چراکه فرهنگ سیاسی مان به شدت حذفی است و اولین قدم در تحقق پیروزی قطعی را حذف رقبا می دانیم. ایضا همین شرایط در دوران معمارزاده نیز وجود داشته و وی نیز مجبور به برکناری بسیاری از مدیران لایق استان ، فقط بخاطر انتصابشان به جناح سیاسی مخالف بوده است.
حال با ذکر این مثال به سئوال اصلی خود باز می گردیم. آیا نیازمند برجام داخلی هستیم؟
پاسخ نگارنده آری است.

ما به شدت نیازمند گفتگو در سطح ملی هستیم. هرچند که این ایده با ظاهری متفاوت در سال 87 با عنوان دولت وحدت ملی توسط ناطق نوری مطرح گردیده و آن چنان مورد طرد واقع شد که ناطق ، برای همیشه در سیاست خاموش گردید ، اما با عود کردن مشکلات اساسی ، به نظر می رسد بازهم نیازمند این چنین گفتگوئی هستیم.

نیاز داریم تا همدیگر را به رسمیت بشناسیم. نه اینکه یک جریان سیاسی دائما حریف را به نفوذی و پایگاه دشمن بودن و یا انگلیسی بودن متهم نموده و موجبات حذف امنیتی وی را سبب شود  واز سوی دیگر ، جناح مخالف رقیب خود را به خیانت به منافع ملی و استبداد متهم نموده است.
هر دو طرف دعوا با مقدمات سیاست در سطح کلان و ملی آن آشنا شده اند . روزی که کارگزاران میدان دار کشور بودند و عرصه را برای جامعه مدنی تنگ کرده بودند فاصله چندانی با روزی که خود را برای احای جامعه مدنی ، لیبرال دمکرات خواندند ندارد.

و یا روزی که احمدی نژاد ، هاشمی را بخاطر عدم اطاعت محض از رهبری در تلویزیون تحقیر می کرد با روزی که 11 شبانه روز از رهبری قهر نمود و خانه نشین شد فاصله نداشت.
باید هر دو طرف یاد بگیرند که این سیاست است و برای بازی در آن مقررات خاصی باید رعایت شود. آن کس که برای منافع ملی بیشتر و بهتر می جنگد ابتدا باید حریف را به رسمیت بشناسد و از دشمن دیدن آن اجتناب کند.
بنابراین نیازمند برجام داخلی هستیم تا همدیگر را به رسمیت شناخته و باهم گفتگو کنیم و شاید هم بخاطر مصالحی چند صباحی از دشمن و جاسوس دیدن همدیگر اجتناب کنیم تا مصالح بالاتری استحصال گردد.
 محسن رضازاده
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :