به گزارش تابناک ایلام،سردار شهید علی غیوری زاده در سال 1332 در بخش «ملکشاهی» در استان «ایلام» به دنیا آمد. پدرش او را «علی» نام نهاد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مانند تمام مردم آن دیار با فقر و محرومیت همراه بود. با آغاز انقلاب اسلامی امید و جان تازه ای در جسم سختی کشیده علی دمیده شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی وارد مرحله ای جدیدی از زندگی شد و به عنوان یکی از چهره های شاخص استان ایلام درآمد. اوایل جنگ به عنوان عضوی از بسیج راهی جبهه شد و در سا ل 1359 به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد. در دیار ایلام، غیوری را به غیرت، جوانمردی، شجاعت و غریبی می شناسند.
بارها مجروح شد اما در والفجر 9 در دره لری مریوان شدت مجروحیتش به حدی بود که همه می گفتند او شهید شده است. هر جا عملیاتی بود علی حضور داشت. او یا در کسوت فرمانده بود یا همراه قناسه اش دشمنان را شکار می کرد. در عملیات کربلای 10 روی ارتفاع بالو کاوه رفته بود. شهید بسطامی و فرمانده (سابق) لشکر 11 امیرالمومنین(ع)، سردار کرمی، هم حضور داشتند. آن روز جنگ غیوری با هلیکوپترهای عراقی با آرپی جی 7 دیدنی بود.
در 29 خرداد 1367، ارتش متجاوز عراق حمله شدیدی را در جبهه مهران آغاز کرد. برای دفع این حمله دشمن، مهمترین معبر را که برای حفاظت از مهران پیش بینی شده بود به علی و گردان تحت امر او دادند. یکی از همرزمانش از آن شب این گونه می گوید:
«شب قبل از عملیات ساعت 12 شب ما به گردان علی سر زدیم. گفت: مگر تانکهای عراقی از روی جسد من رد شوند تا این معبر سقوط کند. کاملا مهیای شهادت بود. در جواب شوخی یکی از دوستان گفت: من هم می دانم این بار کار خیلی سخت شده است. عملیات دشمن در مهران آغاز شد تا ساعت 4 صبح صدای یا حسین(ع) و لا حول و لا قوه الا بالله علی برای فرمانده لشگر امیدوارکننده بود. ساعت 9 صبح روز بعد، بی سیم چی شهید غیوری گفت: علی در روی معبر بهرام آباد مورد اصابت گلوله های تیربار تانک عراقی ها قرار گرفت. آخرین پیام علی مقاومت بود.
وقتی بعد از 12 سال و 4 ماه و 20 روز مردم خبر پیدا شدن پیکر مطهر علی را شنیدند به استقبالش رفتند. مردان و زنان ملکشاهی، 50 کیلومتر پیاده حرکت کردند تا به محلی که پیکر مقدس علی پیدا شده بود رسیدند. جنازه علی با کارت شناسایی و لباس های تیر و ترکش خورده اش شهر به شهر گردانده شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد تا برای همیشه ی تاریخ سندی باشد بر افتخار سربلندی غرور ایرانیان.
«عملیات نصر4» در سال 1366 در کردستان انجام شد. در این عملیات وقتی عمده نیروهای «گردان 507 امام رضا(ع)» در محاصره قرار گرفته و با کمبود شدید نیرو و مهمات مواجه می شوند، علی غیوری زاده به کمک آنها می شتابد. وقتی بالای «ارتفاعات دوکوهه» قرار می گیرد تا صبح به کمک دیگر رزمنده ها به مبارزه تن به تن با نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق می پردازد و عراقی ها بعد از تحمل تلفات سنگین فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
در حالی که جنگ به ماه های آخر خود رسیده بود عراقی ها به کمک گروهک تروریستی نفاق، بار دیگر قصد تصرف مهران را می کند و وقتی که شهید غیوری زاده و همرزمانش در محاصره دشمن قرار می گیرند، غیوری زاده در آخرین مکالمه ای که از پشت بی سیم با فرمانده لشکر انجامی می دهد، می گوید که تا من زنده ام نخواهم گذاشت دشمن از این نقطه به سمت مهران عبور کند؛ و بر اساس همان قولی که داده بود می ماند و تا آخرین فشنگ با دشمن می جنگد تا این که به شهادت می رسد./م
منبع:خبر آنلاین